
دختر پادشاهی از پدر خود میخواهد، که او را تنها به کسی شوهر دهد که بتواند به پرسشهای منظوم او پاسخ گوید، بزرگان و امیرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمی مانند و سرخود رادر این راه برباد میدهند.
دختر پادشاهی از پدر خود میخواهد، که او را تنها به کسی شوهر دهد که بتواند به پرسشهای منظوم او پاسخ گوید، بزرگان و امیرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمی مانند و سرخود رادر این راه برباد میدهند. تا آنکه دلاک کچلی در پاسخگویی به پرسشهای دختر پادشاه توفیق حاصل می کند. پرسشهای آن دختر چنین بود:
من اگر آهوی شده به کوهها بگریزم، چه می کنی؟ ۲- من اگر مشتی دانه شده، برزمین ریختم، چه می کنی؟ ۳- من اگر گُلی شده بر کوهها رُستم، چه می کنی؟ ۴- من اگرسیبی شده به درون صندوقی رفتم، چه می کنی؟ پاسخ آن دلاک کچل چه بود؟
اگر فکر می کنید پاسخ این سوال را می دانید آن را در قسمت ارسال نظرات عنوان کنید.