ابوريحان محمد بن احمد خوارزمي ، از برجسته ترين دانشمندان ايراني دوره  اسلامي در علوم حكمت ، اختر شناسي ، رياضيات ، تاريخ و جغرافيا  دريك خانواده ی گمنام خوارزمي تبار زاده شد . وهم از دوره نوباوگي خصلت جستجوگري واستعداد تتبع وتحقيق علمي در وي نمايان و شكوفا گرديد . هيچ اطلاعي درباره ي اصل و […]

ابوريحان محمد بن احمد خوارزمي ، از برجسته ترين دانشمندان ايراني دوره
 اسلامي در علوم حكمت ، اختر شناسي ، رياضيات ، تاريخ و جغرافيا 
دريك خانواده ی گمنام خوارزمي تبار زاده شد . وهم از دوره نوباوگي خصلت جستجوگري

واستعداد تتبع وتحقيق علمي در وي نمايان و شكوفا گرديد . هيچ اطلاعي
درباره ي اصل و نسب ودوره ي كودكي بيروني دردست نيست . ازاستادان
وبزرگان كه به او علم آموختند ميتوان ابونصر منصوربن علي عراقي از خاندان
خوارزم كه خود از رياضيدانان و منجمان بزرگ ايراني بود نام برد « شاهيه »
كه امر تربيت و تعليم اورادر شهر كاث برعهده گرفت .
درهفده سالگي از حلقه اي كه نيم درجه به نيم درجه مدرج شده بود ، استفاده
كرد تا ارتفاع خورشيدي نصف النهار رادركاث رصد كند وبدين ترتيب عرض
جغرافيايي زميني آن را استنتاج نمايد . چهارسال بعدبراي اجراي يك رشته از
اين تشخيص ها نقشه هايي كشيد و حلقه اي به قطر 15 ذراع تهيه كرد در 9
خرداد 376 بيروني ماه گرفتگي (خسوفي) را در كاث رصد كرد و قبلاً با
ابوالوفا ترتيبي داده شده بود كه او نيز در همان زمان همين رويداد را در
بغداد رصد كند . اختلاف زماني كه از اين طريق حاصل شد به آنان امكان داد
كه اختلاف طول جغرافيايي ميان دو ايستگاه را حساب كنند . وي همچنين با
ابن سينا فيلسوف برجسته و پزشك بخار ايي به مكاتبات تندي درباره ي ماهيت و
انتقال گرما ونور پرداخت .

images9FNTSOVD


دردربار مأمون خوارزمشاهي قرب و منزلت عظيم داشته است . چند سال هم در دربار شمس المعاني قابوس بن وشمگير به سربرده ، درحدود سال 404 هجري
قمري به خوارزم مراجعت كرده ، موقعي كه سلطان محمود غزنوي خو ارزم را
گرفت درصدد قتل او برآمد و به شفاعت درباريان از كشتن وي درگذشت واو را
در سال 408 هجري به خود به غزنه برد . در سفر محمود به هندوستان ،
ابوريحان همراه با او بود ودر آنجا با حكما و علماء هند معاشرت كرد وزبان
سانسكريت را آموخت و مواد لازمه براي تأليف كتاب خود موسوم به ماللهند
را جمع آوري كرد . بيروني به نقاط مختلف هندوستان سفر كرد ودر آن ها
اقامت گزيد و عرض جغرافيايي حدود 11 شهر هند را تعيين نمود . خود بيروني
به سر ميبرد ، از كوهي در مي نويسد كه درزماني كه در قلعه نندنه مجاورت آن به منظور تخ مين زدن قطر زمين استفاده كرد و نيز روشن است كه
او زمان زيادي را در غزنه گذرانده است . تعداد زياد رصدهاي ثبت شده اي كه
به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته اي از گذرهاي خورشيد به نصف
النهار شامل انقلاب تابستاني سال 398 آغاز ميشود و ماه گرفتگي روز 30
شهريور همان سال را نيز در بر دارد . او به رصد اعتدالين وانقلابين در غزنه
ادامه داد كه آخرين آنها انقلاب زمستاني سال 400 بود .
بيروني به سبب هوش ودانش وبينش فراعادي خود در نزد خوارزمشاه پايگاهي
والا واحترامي خاص يافت ، چندان كه رايزن آن اميران در امور سياسي
گرديد .
كابل مشغول « جيفور » دراوايل جمادي الثاني سال 409 ، بيروني درروستاي
رصد كردن عرض هاي جغرافيايي آن نواحي بود ، وچنين مينمايد كه تا پايان
آن سال پيرامون همان جا به كار رصد اشتغال داشته است . پس از اين ، مدتهاي
متوالي يا متناوب در غزنين بسر برده است .

al_biruni-2012-hp

 

آثار ابوريحان بيروني
بيروني تأليفات بسيار در نجوم و هيئت ومنطق و حكمت دارد از جمله تأليفات او
قانون مسعودي است . در نجوم وجغرافيا كه به نام سلطان مسعود غزنوي نوشته
در تاريخ و آداب و عادات « آثار الباقيه عن القرون الخاليه » ، ديگر كتاب او
ملل و پاره اي مس ائل رياضي و نجومي كه در حدود سال 390 هجري بنام شمس
المعالي قابوس بن وشمگير تأليف كرده است . اين كتاب را مستشرق معروف
آلماني زاخائو در سال 1878 ميلادي در ليپزيك ترجمه و چاپ كرده و مقدمه
اي برآن نوشته است .
درباره ي علوم و « ماللهند من مقوله في العقل او مرذوله » كتاب ديگر وي
عقايد وآداب هندي ها كه آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه ودرلندن چاپ
درعلم هيئت و نجوم « التفهيم في اوائل صناعه التنجيم » كرده است و كتاب
وهندسه است .
بيروني هنگامي كه 63 ساله بود كتابنامه اي از آثار محمد بن زكرياي رازي
پزشك و فيلسوف مشهور تهيه نمود وفهرستي از آثار خود را ضميمه آن كرد .
اين فهرست به 13 عنوان سرميزند كه بعضي از آن ها برحسب موضوع و گاه
بااشاره كوتاهي به فهرست مندرجات آن ها تنظيم شده اند .اين فهرست ناقص
است زيرا بيروني دست كم 14 سال پس از تنظيم آن زنده بود و تا لحظه ي
مرگ نيز ك ار ميكرد . بعلاوه هفت اثر ديگر او موجود است و از تعداد فراوان
ديگري هم نام برده شده است تقريباً چهارپنجم آثار او از بين رفته اند بدون آن
كه اميدي به بازيافت آن ها باشد . از آنچه برجاي مانده در حدود نيمي به
چاپ رسيده است .
آثار گرانبار و پرشمار بيروني محدود به مرزهاي تخصصي رشته هاي دانش
بشري در آن روزگار نگرديده بلكه با افكار متعالي خود ، همه ي ابعاد معرفت
را در برگرفته است . اگر دانش هاي نقلي را كنار بگذاريم ، وي در معارف عقلي
خصوصاً درهمه ي شعب علوم اثباتي و انساني صاحب نظ ر و اثر است . پس آثار او را _ اعم از موجود يا مفقود _ ميتوان برحسب طبقه بندي كلي علوم وفنون
احصا كرد . شمار آن ها اعم از مقاله يا رساله وكتاب ، آن چه بيروني خود
نوشته است 160 عنوان ميشود ، كه اگر مجموع 25 عنوان رساله ي ديگر از
استادش ابونصر عراق و دوستش ا بوسهل مسيحي را هم – هردو به نام او كردهاند  وخود د رفهرست آثارش آورده برآن شماره بيفزاييم ، روي هم 185
عنوان اثر به نام بيروني منسوب گرديده است .
از اين شماره 40 عنوان اثر بيروني به صورت نسخ خطي در كتابخانه هاي جهان
موجود است كه 30 اثر تاكنون به چاپ رسي ده و 25 اثر به زبانهاي اروپايي و
فارسي ترجمه شده است . علايق بيروني بسيارگسترده و ژرف بود و او را تقريباً در همه ي شعبه هاي علومي كه درزمان وي شناخته شده بودند سخت كارميكرد
. وي از فلسفه ورشته هاي نظري نيز بي اطلاع نبود اما گرايش او به شدت به
سوي مطالعه ي پديده هاي قابل در طبيعت ودر انسان معطوف بود .
 كاني شناسي ، دارو شناسي ، و زبان شناسي  در ميان رشته هايي كه در آن ها اعداد نقش چنداني نداشتند نيز كارهايي جدي انجام
داد اما در حدود نيمي از كل محصول كار او در اختر شناسي ، اختربيني ورشته
هاي مربوط به آن ها بود كه علوم دقيقه به تمام معني آن روزگاران به شمار
ميرفتند .

al-biruni5
از آثار ديگر بيروني كه هنوز هم دردسترس هستند ميتوان اينها را نام برد :
اسطرلاب ، سدس ، تحديد ، چگاليها ، س ايه ها ، وترها ، پاتنجلي ، قره الزيجات ،
قانون ، ممرها ، الجماهر و صيدنه . بيروني درباره ي حركت وضعي زمين و قوه
ي جاذبه ي آن دلايل علمي آورده است . ميگويند وقتي كتاب قانون مسعودي
را تصنيف كرد سلطان پيلواري براي او سيم جايزه فرستاد ابوريحان آن مال را
پس فرس تاد و گفت : من از آن بي نيازم زيرا عمري به قناعت گذرانيده ام
وترك آن سزاوار نيست .
نظريه پردازي ، نقش كوچكي در تفكر او ايفا ميكرد .وي بربهترين نظريه هاي
علمي زمان خود تسلط كامل داشت اما داراي ابتكار واصالت زيادي نبود
ونظريه هاي علمي زمان خود تسلط كامل داش ت اماداراي ابتكار و اصالت
زيادي نبود ونظريه هاي تازه اي از خود نساخت .
درزماني بيروني ، سامانيان بر شمالشرقي ايران شامل خراسان بزرگ و
خوارزم به پايتختي بخارا ، زياريان برگرگان ومازندران ومناطق اطراف ،
بوئيان برساير مناطق ايران تا بغداد ، بازماندگان صفاريا ن برسيستان و غزنويان
برجنوب ايران خاوري (مناطق مركزي و جنوبي افغانستان امروز ) حكومت
ميكردند وهمه ي آنان مشوق دانش و ادبيات فارسي بودند و سامانيان بيش از
ديگران در اين راه اهتمام داشتند بيروني كه در جرجانيه ي خوارزم نزد
ابونصر منصور تحصيل علم كرده بود مدتي نيز در گرگان تحت حمايت مادي و
معنوي زياريان كه مردآويج سر دودمان آن ها بود به تحقيق پرداخته بود و پس
از آن تا پايان عمر در ايران خاوري آن زمان به پژوهشهاي علمي خود ادامه
داد . با اين كه محمود غزنوي ميانه ي بسيار خوبي با بيروني نداشت ووسائل
كافي براي تحقيق در اختيار او نبود ولي اين دانشمند لحظه اي از تلاش براي
تكميل تحقيقات دراختيار او نبود ولي اين دانشمند لحظه اي از تلاش براي
تكميل تحقيقات علمي خود دست نكشيد . بيروني به زبانهاي يوناني ، هندي و
عربي هم تسلط داشت . او كتاب دائره المعارف خود رابه نام سلطان مس عود
غزنوي حاكم وقت كرد ، ولي هديه او را كه در سه بار شتر سكه نقره بود
نپذيرفت و به او نوشت كه ، كه كتاب حاضر را به خاطر خدمت به دانش و
گسترش آن نوشته است ، نه پول . بيروني معاصر بوعلي سينا بود كه در اصفهان
مي نشست و با هم مكاتبه و تبادل نظر فكري داشتند . بيروني در جريان
لشكركشي هاي محمود غزنوي به هند (پاكستان امروز قسمتي از آن است )
امكان يافت كه به اين سرزمين برود ، زبان هندي فراگيرد ودرباره اوضاع هند
اوست . « هندشناسي » ، تحقيق كند كه محصول اين تحقيق
داشنامه علوم چاپ مسكو ابوريحان را دانشمند همه ي قرون و ا عصار خوانده
است . در بسياري از كشورها نام بيروني رابردانشگاهها ، دانشكده ها وتالار
به او داده اند . « استاد جاويد » كتابخانه هاي نهاده ولقب ابوريحان بيروني در سال 440 هجري در سن 78 سالگي در غزنه بدرود حيات
گفت .

 

photo0573
 

برچسب ها:
نظرات شما