شاید نظریه‌ی جلوگیری از انقراض گونه‌های جانوری بی‌اهمیت به نظر برسد، اما همین جانوران باعث بقای ما و خدمات اکوسیستم می‌شوند.

 

به هر حال، خطر انقراض همیشه برای جانوران وجود دارد. همان طور که طی “۵ رویداد انقراض بزرگ” گونه‌های مختلف جانوری از بین رفتند. جدیدترین انقراض بزرگ به ۶۵ میلیون سال پیش برمی‌گردد که طی آن دایناسورها از کره‌ی زمین محو شدند.

چنانچه انقراض را یک فرآیند طبیعی در نظر بگیریم که حتی بدون دخالت انسان اتفاق می‌افتد، چطور می‌توان باعث توقف آن شد؟

یک پاسخ این است که روند انقراض در گونه‌های موجود، سرعت بالاتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. نتایج یک مطالعه‌ی اخیر نشان داده است که نرخ انقراض نسبت به قرن گذشته افزایش ۱۰۰ درصدی داشته است که جا دارد خود را به این علت سرزنش کنیم.

ساده‌ترین و سطحی‌ترین دلیلی که برای نجات حیوانات می‌توان پیدا کرد این است که “دوست داریم آن‌ها را نجات دهیم!”

c883a2fc-3957-4bad-96c5-b9f706bf81de

 

خیلی از ما به طبیعت علاقه‌مند هستیم. به نظر خیلی از ما حیوانات، زیبا، باشکوه یا در ساده‌ترین حالت، دوست‌داشتنی هستند. ما عاشق قدم زدن در یک جنگل قدیمی هستیم مخصوصا زمانی که تشعشع نور آفتاب تصاویر خال خالی در محیط پیرامون ایجاد کند یا دوست داریم که بر فراز صخره‌های مرجانی غواصی کنیم. در این میان همه‌ی ما می‌دانیم که گوریل‌های کوهی حیوانات جذابی هستند.

طبیعت زیبا است، و این زیبایی‌شناختی، ارزش این را دارد که برای حفظ آن تلاش کنیم. همان‌طور که سعی در حفظ شاهکارهای هنری مانند مونالیزا یا آنگکور وات داریم. البته اولین مشکل این نوع استدلال این است که حیوانات یا گیاهانی که به دلایلی مثل زشتی، بدبویی یا دیگر موارد، کم‌تر مورد علاقه‌ی انسان هستند محکوم به فنا و نابودی شوند و چنانچه از نظر ما جذاب نباشند باید از صحنه‌ی روزگار محو شوند!

اساسا این نوع دیدگاه، برآمده از یک موقعیت لوکس است. برای مثال، یک شخص ثروتمند در دنیای غرب دوست دارد که گونه‌ی ببرها حفظ شود تا از دیدن آن‌ها در طبیعت لذت ببرد. در حالی که زندگی یک روستایی فقیر در هند که زندگی خانواده‌اش در خطر است هیچ حس تاثری در همین فرد ایجاد نمی‌کند.

بنابراین، حفظ زیبایی به تنهایی دلیل درستی برای این نگرانی و تلاش نیست. دلایل بیشتری برای حفظ گونه‌های اطراف وجود دارد.

e8728a18-b2ee-4bb0-b4c2-b8d2062a4d05

 

اغلب می‌شنویم که باید اکوسیستم جنگل‌های انبوه حفظ و نگهداری شوند چرا که ممکن است حاوی ترکیبات مفیدی جهت مقاصد دارویی و درمانی باشند. چالش کلاسیکی که در اینجا خود را نشان می‌دهد، این است که “از کجا معلوم که گیاه در حال انقراض دارویی برای درمان سرطان نباشد؟ ”

عمل کاوش در طبیعت به منظور پیدا کردن محصولات تجاری مفید “بیوپروسپکتینگ” (bioprospecting) نام دارد. گاهی اوقات نتیجه‌ی این بررسی‌ها به کشف موارد جدیدی منجر می‌شود و گاهی هم مشکلاتی به بار می‌آورد.

اولین نکته‌ای که در این میان مطرح می‌شود این است که راه‌های زیادی برای پیدا کردن یک داروی جدید وجود دارد و حتما نیازی نیست که به امید پیدا کردن یک گیاه معجزه‌بخش، هزاران مایل را در جنگل‌های خطرناک طی کنیم.

نکته‌ی دیگر این است که اغلب مردم محلی به نوع استفاده‌ی گیاهان دارویی آگاه هستند و به تلاش‌های بیگانگان در بررسی این خواص اعتراض دارند.

ممکن است در راستای این توجیه، این سوال مطرح ‌شود که چه بر سر گیاهانی خواهد آمد که هیچ گونه خواص درمانی مفیدی ندارند؟ بعید است خون گوریل‌های کوهی حاوی یک ماده‌ی درمانی سرطان باشد. از این رو، این شکل از استدلال هم در جهت متوقف ساختن انقراض گونه‌ها، راه به جایی نمی‌برد.

 

۲bff776d-99f3-4a06-aebd-2a7bebb64e12

در دهه‌ی ۱۹۹۰ بود که زیست‌شناسان شروع به شناسایی منافع کلی حیوانات و گیاهان موجود کردند. این فواید، که بیشتر ما از آن‌ها بهره‌مند هستیم به “خدمات اکوسیستم” معروف است.

بعضی از این خدمات آشکار هستند. به عنوان مثال بعضی از گیاهان و حیوانات غذای ما به شمار می‌آیند. از طرفی، عمل فتوسنتز پلانکتون‌ها در دریا و دیگر گیاهان سبز، اکسیژن تنفسی ما را فراهم می‌کنند.

گاهی اوقات این خدمات به شکل ظریف‌تری ارایه می‌شوند. یک مثال بارز آن، وجود حشرات گرده‌افشانی مانند زنبور عسل است. خیلی از گیاهانی که به عنوان غذا مصرف می‌کنیم، با تکیه بر وجود این حشرات تولید دانه می‌کنند و بدون آن‌ها زنده نخواهند ماند. به همین دلیل است که کاهش تعداد حشرات گرده‌افشان، نگرانی‌های زیادی پدید آورده است.

 

برای درک این موضوع که ما چقدر وابسته به خدمات اکوسیستم هستیم، دنیایی را تصور کنید که انسان تنها جاندار موجود درآن است. از آنجا که در این جهان فرضی، هیچ گیاهی وجود ندارد پس اکسیژنی هم تولید نخواهد شد و مجبور خواهیم بود راه حل دیگری برای تنفس خود پیدا کنیم. پس قبل از هر کار لازم است که راه‌اندازی یک کارخانه‌ی فرآوری شیمیایی را در دستور کار خود قرار دهید. کارخانه ای که در آن واحد قادر به تولید آب هم باشد.

از آن جا که هیچ منبع غذایی در دسترس نیست، باید به دنبال غذاهای مصنوعی باشید. می‌توان مواد شیمیایی مانند قندها و چربی‌ها را سنتز کرد اما اشتهاآور ساختن آن‌ها کار به شدت سختی است! همان طور که قبلا هم نتوانستیم همبرگری مصنوعی بسازیم که بتواند طعم قانع کننده‌ای از خود ارایه دهد.

نکته این است که مصنوعی‌سازی خیلی امور، تنها در حالت تئوری ممکن است و عملی ساختن آن دشوارتر از تصور ما است. بنابراین، به مراتب ساده‌تر است که اجازه دهیم حیات وحش به بقای خود ادامه دهد. با جمع‌بندی اجزا معلوم می‌شود که مقیاس خدمات اکوسیستم تا چه اندازه بزرگ و گسترده است.

نظرات شما