امروز اهرم بعدی موفقیت رو میخوام به شما معرفی کنم. اولویت بندی: آیا برای شما هم این اتفاق افتاده که شب وقت خواب با خودتون بگید فردا صبح که از خواب بیدار شدم این کارو انجام میدم اون کارو انجام میدم و با کلی انرژی خوب میخواین فردا رو شروع کنین و اما شبش موقع […]

امروز اهرم بعدی موفقیت رو میخوام به شما معرفی کنم.

اولویت بندی:

آیا برای شما هم این اتفاق افتاده که شب وقت خواب با خودتون بگید فردا صبح که از خواب بیدار شدم این کارو انجام میدم اون کارو انجام میدم و با کلی انرژی خوب میخواین فردا رو شروع کنین و اما شبش موقع خواب با ناراحتی به روزی که سپری شده فکر میکنین و افسوس میخورین که چرا کارهایی که توی ذهنتون بود رو نتونستین تمام و کمال انجامش بدین؟ مشکل کجاست؟ آیا مسئله اصلی، زمان و کمبود وقته؟

نه، دلیلش نداشتن یه اولویت بندی خوبه.

ما برای هر کاری که قراره در طول روز یا هفته یا ماه یا سال انجام بدیم باید یه سری اولویت­ها داشته باشیم، حالا در طول روز هم هر کسی با توجه به این که کارش چیه باید مهارت داشته باشه که کارهاش رو اولویتبندی کنه، کارهای مهم و سخت باید اول انجام بشه و کارهای با اهمیت­ کمتر به ترتیب بعد از اون­ها. باید سعی کنین کارهای سنگین­تر رو اول انجام بدین چون در ادامه روز وقتی انرژی تحلیل میره دیگه نمیشه انجامشون داد.

همه ما کارهای متفاوت و زیادی رو در یه شبانهروز انجام می­دیم، بعضی وقتا تعداد کارهایی که باید در این مدت انجام بدین اونقدر زیاد می­شه که فرصت انجام همه اون­ها ازتون گرفته می­شه وبه ناچار قسمتی از اون رو به روز بعد موکول میکنین. روز بعد هم علاوه بر کارهای همون روز باید کارهای باقیمونده از روز قبل رو هم انجام بدین و بنابراین احتمالا باز هم با کمبود وقت مواجه می­شین و این روند در روزهای متوالی تکرار می­شه و حجم کارای انباشته شده به حدی می­رسه که احساس می­کنید هر چقدر تلاش کنید دیگه فایده­ای نداره و بازم عقبین، درسته؟ اگه تا به حال این وضعیت رو تجربه کردین به نظر شما علت اصلی بروز چنین شرایطی کجاست؟ و راه حل برای رفع این مسئله چیه؟

باید این رو قبول کنیم که هر کدوم از ما دارای توانایی­های مشخصی توی زندگی هستیم و اگرچه حالت ایده­آل اینه که همه کارها رو تمام و کمال انجام بدیم ولی در واقعیت باید کمی هوشمندانه­تر با این موضوع برخورد کنیم، اون چیزی که معلومه اینه که باید یه سری کارها رو باید در طول روز و هفته و ماه و سال تحصیلی انجام بدین و باید بتونین کارها رو به گونه ای مؤثر اولویت­بندی کنین.

اولویت بندی توی درس خوندن شما از جنبه­های مختلفی مورد توجه قرار می­گیره، از برنامه ریزی گرفته تا مباحث درسیتون و هدف و…

برنامه­ای که قراره در روز انجام بدین رو بیارین روی کاغذ و با کمک مشاورتون اون­ها رو اولویت­بندی کنین. با توجه به نکاتی که اول این بحث گفتیم و همینطور با برنامه هفتگی ، ماهانه و دوره ای (۱۲۰ روزه، ۲۶۰ روزه، ۳۰۰ روزه) خودتون هم همینطور برخورد کنین.

اهداف خودتون رو از بلند­مدت تا تک تک اهداف کوتاه­مدت اولویت­بندی کنید.

اولویت بندی رو باید در دل مباحث کتاب­های درسی خودتون هم رعایت کنید، همانطور که در بخش پیش­نیازها و هم­نیازها گفته شد.

اولویت­بندی رو در خوندن موازی دروس خود هم رعایت کنید. (رجوع کنید به همسان­سازی دروس). یادتون باشه اولویت بندی به این معنا نیست که چون زیست ضریب ۱۲ داره و ریاضی ضریب ۶ پس در روز اول زیست رو بخونم بعد ریاضی رو،بلکه مواردی چون پیک مطالعاتی دانش­آموز و ساعات پر
­بازده و کم­بازده که در قسمت­های قبلی درباره­اش صحبت شد در اولویت­بندی دروستون نقش دارن.

 

اولویت­ بندی بهتر:

A           : مربوط به کارهایی است که مهم­اند و کارهایی هستن که باید انجام بشن و در صورت عدم انجام اون پیامدهای جدی و منفی شما رو تهدید می­کنه؛ کارهایی مثل مرورهای مشخص             شده در برنامه و اجرای برنامه امروزتون.

B           : کارهایی هستن که مهم­اند و انجامشون ضروریه ولی اهمیت اون­ها کمتر از کارهای دسته A هست و در صورت عدم انجام اون­ها پیامدهای منفی کوچیکی وجود خواهد داشت.

C           :  کارهایی که انجامش خوبه اما نسبت به دو گروه قبلی اهمیت کمتری داره و عدم انجام اون پیامد منفی نداره، مثلا در روز چندتا لغت رو اضافه بر برنامه ریزیتون قراره بخونین.

          D: کارهاییه که می­تونین خودتون انجامش ندین و صرفه­جویی زمانی بکنید، مثل خرید یک کتاب که می­تونه یه فردی از خانوادتون این کار رو برای شما انجام بده.

E: کارهایی که هربار باید سعی بشه که حذف بشن و شما برای آزاد کردن وقتتون هر کاری رو که امکان داره باید حذف کنین، مثل اس ام اس بازی با دوستاتون، بازی با موبایل یا کامپیوتر، استفاده از اینترنت و یا تلویزیون نگاه کردن و دنبال کردن سریال­ها (اگر خواستید تلویزیون هم نگاه کنید برنامه های مقطعی و مفید و سرگرم کننده را نگاه کنید نه سریالهای ادامه دار که تا کنکورتون رسیده باشین به ۲۶۵ امین قسمت) توجه داشته باشین که میزان کل ساعتی که صرف می­کنید مهم نیست بلکه میزان زمانی که صرف انجام ضروری­ترین کارها میکنین مهمه و بدونین که مهمترین عامل در انتخاب اولویت­ها علاقه شما نیست بلکه واقعیات و تشخیص مشاور شماست، نگران نباشین، اگه یه مشاور خوب دارین از پسش برمیاین و این موضوعات هم حلّه…

بزرگی میگه: ((به بیشتر اهداف بزرگمون نمیرسیم، زیرا اول به کارهای پیش پا ففتاده رسیدگی میکنیم))

کارایی، اساس بقاست و اثربخشی، اساس موفقیت. در زندگی اغلب چیزای کوچیک و پیش پا افتاده انسان رو بیچاره میکنه.

این نکته رو هم در نظر بگیرید که اولویت ها ثابت نمیمونن و باید هر روز به طور مرتب اونا رو بازدید کنیم، چرا؟ چون روش های انجام دادن کار به همراه موقعیت ها به طور مرتب در حال تغییرند. ارزش های تعیین شده تثبیت شده هستن و مجبوریم به اونا تکیه کنیم، ولی چگونگی اجرای اونا باید انعطاف پذیر باشن.مثلا ارزش های تعیین شده خوندن درساتونه و اینکه چطور باید بخونیمش باید انعطاف پذیر باشن.

اما یه تمرینی که میتونین به مهارت در اولویت بندی و اجرای اون برسید اینه که چند کارت به رنگ های مختلف درست کنید، مثلا به ترتیب سبز، آبی، نارنجی، زرد و قرمز و به اینصورت عمل کنید:

شب هنگام خواب کارهاتون رو بر اساس اولویت روی کارت ها بنویسید، کارهای گروه A در کارت سبز و کارهای گروه B در کارت آبی و کارهای گروه C در کارت نارنجی و کارهای گروه D در کارت زرد و کارهای گروه E در کارت قرمز، و صبح که از خواب بیدار میشید کارهاتون رو بر اساس اولویتی که روی کارتها نوشتید شروع به انجام دادن کنید، با مشاورتون در اولویت بندی کارهاتون مشورت بگیرید

 

همه کارها آسونن، هیچ کاری سخت نیست:

جهان بزرگه و چشم به راه ماست و کارای زیادی هستن که می­تونیم انجام بدیمش. توجه کردین هرکسی توی هر کاری که هست می­گه هیچ کاری به اندازه کار من سخت نیست و توی هر کاری دیدین آدمایی موفقن که با عشق کار می­کنن و اصلا به سخت بودن و آسون بودنش فکر نمی­کنن و اصلا براشون تعریف نشده یا اینکه شنیدید که خیلیا میگن فلان کار سخت نیست ولی وقتی وارد اون کار می شن، باز می­گن هیچ کاری به اندازه این کار سخت نیست.

من بر این عقیده­ام که هیچ کاری سخت نیست مگر آنکه به دید سخت بودن بهش نگاه کنیم. چند تا مثال لمس :خیلی از شماها کار کردن با کامپیوتر یا گوشی تلفن همراه رو بلدید و حتی کار با انواع اپلیکیشن­ها و گجت­ها رو هم بلدید، آیا روز اول هم همینقدر بلد بودید، اصلا می­دونستید windows چیه یا application چیه یا نرم­افزار و سخت­افزار چیه؟ اما امروز خیلی خوب بلدید با کامپیوتر کار کنین، حداقل در حوزه فعالیت خودتون بلدید، آیا کار با کامپیوتر آسون نیست؟ ولی روز اول سخت به  نظر می­رسید.

یه مثال دیگه: وقتی توی دوران ابتدایی بودین نوشتن یه مشق کار سختی بود و وقتی معلم بهتون مشقی می­داد که از روش بنویسین غمتون می­گرفت ولی وقتی رفتین دوره راهنمایی دیدین چقدر اون مشق­ها راحت بوده و شما سختش کرده بودین و دیدین راهنمایی سخته و دبستان اصلا سخت که نبود هیچ بلکه آسونم بوده و راهنمایی سخته و وقتی اومدین دبیرستان دیدین ای وای راهنمایی خیلی آسون بود ولی دبیرستان خیلی سخته. عزیزدلم وقتی بری دانشگاه دبیرستان هم برات دقیقا مثل راهنمایی و دبستان می­شه.

یواش یواش خیلی کارا برامون آسون می­شه اگر پیش ببریمش مثلا بلند کردن یه وزنه سنگین سخته ولی اگه نیم کیلو نیم کیلو اضافه کنیم و تمرین کنیم آسون می­شه و…

همه افرادی که راه به اصطلاح سخت (ولی در حقیقت آسون) موفقیت و جدا شدن از عام مردم رو انتخاب می­کنن یه صدایی هی توی گوششون می­گه که بابا ولش کن، چرا می­خوای سختی بکشی، بزار کسای دیگه انجامش بدن، صدایی که خیلیا گولش رو می­خورن و رهاش می­کنن و برای همین درصد آدمای موفق خیلی کمه، موفق­ها هرکاری رو آسون می­دونن و اصلا به سخت بودنش فکر نمی­کنن و به صدا های منفی اصلا توجه نمیکنن و تنها چیزی که براشون تعریف شده اینه که "من میتونم و از پسِش برمیام" و می­گن برای منی که خدا میگه اشرف مخلوقاتشم زشته. و باور دارن که خداوند توانایی هر کاری رو بهم داده پس می­تونم از پسش بر میام، و همیشه هم موفقن.

همه آدما شایستگی موفقیت رو دارن و همچنین همه دانش­آموزا شایستگی رتبه شدن رو دارن و عدل الهی هم این گواه رو می­ده که برای همه، موقعیت قبولی توی دانشگاه­های خوب هست اما چه اتفاقی میفته؟ چرا فقط عده معدودی موفق می­شن؟ چرا عده معدودی رتبه برتر کنکور می­شن؟ کسایی که موفق می­شن و رتبه خوبی میارن سخت کار می­کنن و چشم و گوششون رو باز می­کنن و نشونه­ها رو دنبال می­کنن و تلاش می­کنن و این شایستگی رو اثبات می­کنن و هی نمی­گن سخته بلکه می­گن برای سختم باشه برای من آسونه ، منفی بافی نمی­کنن همه کارا رو آسون می­بینن و انجام می­دن و موفق می­شن، اصلا فرمول پیچیده­ای نیست، اصلا معادله چند مجهولی نیست خیلی آسونه، امتحان کردین؟

اگه اراده داشته باشین کنکور که کنکوره هر کاری آسونه، به شرطی که راهشو پیدا کنین و توکلتون به خدای مهربون باشه. اهرم های موفقیت (۳)

اگه فکر می کنین کاری رو نمی­تونین انجام بدین ادامه ندین چون شکست می­خورین تنها راهش اینکه که شک­ها، تردید­ها و نمی­توانم­ها رو بذارین کنار، حتی گفتن این که تمام تلاشمو می­کنم هم اشتباهه چون یه روزنه برای موفق نشدنتون می­ذارین و اگر خدایی نکرده موفق نشین می­گین من همه تلاشمو کردم، باید بگین :"من انجام می­دم و از پسش بر میام و خدا لحظه به لحظه با منه". پس نردبون رو به یه تکیه گاه مطمئن یعنی توکل به خدا تکیه بدین و دونه دونه پله­ها رو بالا برین تا به اوج موفقیت برسین.

دنیا بازتاب انرژی ماست و کهکشان­ها و همه ی هستی منتظرن ببینن ما چی می­گیم و چی می­خوایم، پس بسم الله…

 

برای ارتباط با من با این شماره ها تماس بگیرید : ۰۲۱۶۶۴۰۹۰۰۷- ۰۹۱۲۱۹۶۵۸۰۲

 

نظرات شما