در این خصوص شاید از افراد مختلف نظرات مختلف و متفاوتی را شنیده باشید. شاید بعضی از آنها درست بگن اما باید بدونید که اکثر این گفته ها هیچ پایه علمی نداشته و صرفا بر مبنای یک سری حدس و گمان به زبان آورده میشه.

شاید برای خیلی از ماها این سوال پیش اومده باشه که برا ی موفقیت در کنکور باید از چه سالی شروع کرد؟ از راهنمایی؟ دبیرستان و …؟
در این خصوص شاید از افراد مختلف نظرات مختلف و متفاوتی را شنیده باشید. شاید بعضی از آنها درست بگن اما باید بدونید که اکثر این گفته ها هیچ پایه علمی نداشته و صرفا بر مبنای یک سری حدس و گمان به زبان آورده میشه.
اما واقعا چه سنی برای شروع درس خواندن کنکور مناسبه؟
برای این موضوع باید به فرایند یادگیری در مغز توجه کنیم؛ برای درک این موضوع یک مثال می زنیم:
شاید خیلی از ماها به سختی جدول ضرب را حفظ کرده باشیم و یا در بحث ساده کردن کسرها و موضوعاتی از این دست با مشکلاتی مواجه بودیم. این موضوعات برای همه وجود داشته اما ممکن است مقدار آن در افراد متفاوت، کم یا زیاد باشد.
اما نکته کلیدی اینجاست، این موضوعات زمانی برای ما مشکل به نظر می آمدند که ما آنها را سخت ترین و پیچیده ترین مسائل دنیا می پنداشتیم.
حالا نگاهی می کنیم به کمی آینده تر؛ روزی که شما وارد سال دوم دبیرستان شدید دیگر صحبت کردن از جدول ضرب و ساده کردن یک کسر برایتان خنده دار بود؛ دیگر ذهن شما به دنبال مسائلی به مراتب پیچیده تر از آنچیزی است که سالها پیش آنها را بزرگترین مشکل دنیا می دانستید. در حقیقت ذهن شما برای درک موضوعات بزرگتری آماده شده است و مسائل ابتدایی برایتان بسیار آسان است.
با نگاهی به مسائل بالا می توان نتیجه گرفت که مغز انسان محدودیتی برای یادگیری نداشته و میزان کار کشیدن از آن به خود شخص بستگی دارد. در مجموع می توان گفت"یادگیری سن خاصی ندارد و هرچه انسان در یک موضوعی بیشتر تمرکز کند در آن موضوع موفقتر خواهد بود."
در ادامه اما بر می گردیم به این سوال که از چه سنی باید برای کنکور شروع کنیم؟
در دوران کودکی، خردسالی و نوجوانی لذت بردن از آموزش از مهمترین نکات است، گاهی اوقات ممکن است آموزشهای نامتناسب با سن یک کودک یا نوجوان او را به واکنش منفی نسبت به پیشرفت مواجه کند؛ زیرا از او چیزی خواسته می شود که ذهن او هنوز برای آن آماده نشده است، به عنوان مثال فرض کنید مبحث مشتق یا انتگرال را در کلاس پنجم ابتدایی آموزش دادن می تواند موجب سرخوردگی بسیاری از دانش آموزان شود؛ زیرا آنها را با موضوعی مواجهه می کند که ذهن آنها هنوز توانایی پذیرش آنها را ندارد."
در کنکور نیز همینطور است، این مثال معروف را شاید شنیده باشید که برای شکاره روباه، می بایستی اسحله شیر را به همراه داشته باشید. در حقیقت دانش آموزانی که با ذهنی نا آماده برای کنکور آماده می شوند همانند همان کودکانی هستند که از جدول ضرب ساده هراس دارند. این موضوع ممکن است به توانایی آنها نیز ارتباطی نداشته باشد، اما با این حال ذهن آنها هنوز برای پذیرش چنین موضوعاتی آماده نشده است و حل کردن مسائل کنکور برای آنها یک دیوار نشکستنی است.
در مقابل کسانی که در سالهای گذشته و خیلی زودتر ذهن خود را به کمی آینده تر معطوف کرده اند به دنبال حل مسائلی به مراتب پیچیده تر هستند و آماده رویایی با کنکور.
این افراد معمولا هنگامی که می خواهند به شکار روباه بروند سلاح شیر را به همراه دارند. بارها و بارها از منابع مختلف استفاده کرده و ذهن آنها مدتها قبل با مسائل پیچیده آشنا شده است. هر بار حل کردن یک مساله به آنها این اعتماد به نفس را داده که می توانند از پس مسائل پیچیده تری نیز برآیند.
حالا و با توضیح مسائل فوق می توان اینگونه بیان کرد که دانش آموزان در هر مقطعی که باشند می توانند خود را برای کنکور آماده کنند، اما باید به این نکته توجه کرد که باید سطح انتظارات را مطابق با توانایی های سن در نظر گرفت. به نظر می رسد شروع موفقیت کنکور از شروع در خواندن از اواخر سال دوم راهنمایی است، در این مقطع دانش اموزان می توانند با دریافت منابع و یک مشاوره خوب اسلحه شیر را خیلی زود برای شکار روباه(کنکور) به دست آورند.

نظرات شما